بازتاب سلسله تیموری درنقاشیهای دیواری اوایل این دوره

 
مقدمه:
واضح است که نقاشی و طراحی ایرانی را دیگر نمی توان به عنوان پدیده ای یکپارچه بصری و یا عقلانی به حساب آورد. مطالعاتی که اخیراَ انجام شده اند به نوبه خود باعث ارتقای سطح کیفی تحقیقات در این زمینه شده اند و حتی از محدودیتهایی که نسبت بر مینیاتور تحمیل می کند فراتر رفته و باعث گرایش محققین به باز بینی عمیقتر در ذات و هدف نقاشی ایرانی در اشکال و انواع گوناگون آن شده اند . یکی از انواع راههای موجود در جهت آشکارسازی نقش نقاشی در محیطی اسلامی -  ایرانی ظهور نقاشی دیواری است که معمولاَ جایگاهی برابر با تصاویر نسخ خطی برای آن قائل می شوند . آثار باقیمانده اینگونه نقاشی ها بسیار کمیاب بوده و در این میان شواهد ادبی ، در اکثر مواقع نظریات موجود درباب نوع عملکرد ، میزان گسترش و اهمیت اینگونه آثار را بر سطح داخلی دیوارها شکل می دهند . مطالعات عمومی که در گذشته انجام شده بودند نه تنها مکرراَ بر استمرار این سنت باستانی از دوره ساسانی تازمان قاجار تاکید کرده اند، بلکه همچنین اینگونه آثار را پیشرفتی رسمی در تصویر سازی نسخ خطی به حساب می آورند.
 
تحقیقات اولیه بیشتر برروی نمونه های نقاشی قبل از ورود مغولان و یا اواخر دوره صفوی متمرکز می شدند حال آنکه مساله ای که در این میان کمتر به آن توجه شده است وجود شواهدی مستدل متعلق به قرونی است که سلسله های متعددی از مغولان ترک بر فرهنگ ایرانی در دوره های میانه حکمروایی داشته اند ، یعنی دوره ای که فعالیت روبه رو شدی در زمینه توسعه نقاشی ایرانی را در خود شاهد بود. وجود ناکافی آثار ملموس ، خصوصاَ در زمینه نقاشهایی درباری ، و غیبت ظاهری فیگورهای انسانی به طرز واضحی این فضای خالی را توجیه می کند . آنچه باقی ماند و قابل بررسی است وجود آثار نقاشی دیواری غیر کتیبه ای است درست همانطور که در نسخ خطی تصویر شده به چشم می خورد و همچنین موارد مرتبط موجود در مجموعه آثار « دیز » دربرلین و موزه "توپکاپی" در استانبول است. این سلسله کارها ، تصویر کاملتری از نقاشی ایرانی در قرون 14 و15 میلادی ( 8 و9 هجری ) ارائه می دهد و دوران تیموری ( c.a. 1506-1370 ) نیز قالب کاری نوید بخشی را برای مطالعه در اختیار ما می گذارد.
 
 
 
کلمات کلیدی:

نقاشی

نقاشیهای دیواری

نقش سلسله تیموری در نقاشیهای دیواری