این نوشتار مبانی نظری و پیشینه تحقیق استقرار مدیریت دانش می باشد. در بخش اول مبانی نظری استقرار مدیریت دانش تشریح می شود و در بخش دوم پیشینه تحقیق استقرار مدیریت دانش در پژوهش های داخلی و خارجی مورد بررسی قرار می گیرد.

 
 
 
 
مقدمه
مدیریت دانش، مفهومی پیچیده و گسترده است و به‌همین دلیل صاحب‌نظران مختلف از زوایای گوناگون به آن نگریسته‌اند.پیچیدگی مفهوم دانش و هم‌چنین وجود رویكردهای مختلف در مورد مدیریت دانش باعث شده است تا نگرش واحدی درخصوص مدیریت دانش شكل نگیرد. سوكنانان می‌گوید برخی تعاریف از مدیریت دانش به‌گونه‌ای است كه آن را حتی تا سطح مدیریت داده‌ها تنزل داده است (Sooknanan, 1998: 25).مالهوترا تعریف خود را از مدیریت دانش را این‌گونه ارائه می‌دهد: مدیریت دانش، فرآیندی است كه به‌واسطة آن سازمان‌ها در زمینه یادگیری (درونی كردن دانش) كدگذاری دانش (بیرونی كردن دانش) و توزیع و انتقال دانش، مهارت‌هایی را كسب می‌كنند (همان مأخذ، 20).

 

 

هاینس (2001) مدیریت دانش را فرایندی می داند كه مبتنی بر چهار ركن است.

1.      محتوا: كه به نوع دانش (آشكار یا نهفته بودن) مربوط می‌شود،

2.      مهارت: دستیابی به مهارت‌هایی جهت استخراج دانش

3.      فرهنگ: فرهنگ سازمان‌ها باید مشوق توزیع دانش و اطلاعات باشد.

4.      سازماندهی: سازماندهی دانش‌های موجود (Haines, 2001: 12)

 

 

 

كارل ویگ (2002) معتقد است كه مدیریت دانش یعنی ایجاد فرایندهای لازم برای شناسایی و جذب داده، اطلاعات و دانش‌های مورد نیاز سازمان از محیط درونی و بیرونی و انتقال آن‌ها به تصمیم‌ها و اقدامات سازمان و افراد (Wiig, 2002: 6).

فرایندی است كه سازمان‌ها از آن طریق اطلاعات جمع‌آوری شده خود را به‌كار می‌گیرند (Bellanet, 2001: 5)

عبارت است از ایجاد فرایندهای لازم برای شناسایی و جذب داده، اطلاعات و دانش مورد نیاز سازمان از محیط درونی و بیرونی سازمان و انتقال آن‌ها به‌درون تصمیم‌ها و عملیات سازمان (Wiig 2002: 6)

در سال‌های اخیر، سازمان‌ها و شركت‌های مختلف، پیوستن به روند دانش را آغاز كرده‌اند و مفاهیم جدیدی چون كاردانشی ، دانش‌كار ، مدیریت دانش ، و سازمان‌های دانشی ، خبر از شدت یافتن این روند می‌دهند. پیتر دراكر، با به‌كار‌گیری این واژگان خبر از ایجاد نوع جدیدی از سازمان‌ها می‌دهد كه در آن‌ها به جای قدرت بازو قدرت ذهن حاكمیت دارد. براساس این نظریه در آینده جوامعی می‌توانند انتظار توسعه و پیشرفت داشته باشند كه از دانش بیشتری برخوردار باشند. به این ترتیب برخورداری از منابع طبیعی نمی‌تواند به اندازه دانش مهم باشد. سازمان دانشی به توانمندی‌هایی دست می‌یابد كه قادر است از نیروی اندك قدرتی عظیم بسازد (الوانی، 1380 283). 
 
 
 
این‌گونه سازمان‌ها با چالش‌های نوینی روبرو هستند. امروزه شرایط و فضای رقابتی سازمان‌ها بیش از پیش پیچیده و متغیر شده است. این فضا به‌سرعت در حال تغییر است به‌گونه‌ای كه برای بیشتر سازمان‌ها این سرعت به مراتب بیش از سرعت پاسخگویی و توان تطبیق آن‌هاست. تغییرات مستمر دانش نیز وضعیت عدم تعادل جدیدی برای سازمان‌ها به‌وجود آورده است. جریان بی‌پایان دانش، بازارها را در حالت تغییر مداوم قرار داده كه این امر سازمان‌ها را ملزم به تغییرات مستمر می‌كند (مشبكی و زارعی، 1382،  92).
 
 
 
مهمترین نقشی كه می‌توان به مدیریت دانش نسبت داد این است كه آن را به‌عنوان یك متدولوژی تغییر در نظر بگیرند. مدیریت دانش از یك طرف با جذب دانش‌های جدید به درون سیستم و از طرفی دیگر با اداره مؤثر آن دانش‌ها می‌تواند مهم‌ترین عامل تغییر یك سازمان باشد .(Hales, 2001) دانـش به‌واسـطه نزدیكی به تصمیم‌ها و اقدامات سازمانی به مراتب بیش از داده‌ها و اطلاعات می‌تواند باعث بهبود عملكرد شده و در نتیجه كیفیت خدمات سازمان‌ها را بطور عام و سازمان‌های دولتی را به طور خاص بهبود بخشد (Hales & Kalucy, 2002:2).
 
 
 
 
 
 
2-2-2) تعاریف مفهـوم داده، اطلاعات، دانش
2-2-2-1)  مفهـوم داده: داده‌ها اولین سطح مدیریت دانش را تشكیل می‌دهند و عبارت‌اند از ارقام، اعداد، نمودارها و نظایر این‌ها كه به خودی خود تولید معنی نمی‌كنند (Barney, 1991: 100).
در واقع می‌توان گفت كه داده‌ها، رشته واقعیت‌های عینی و مجرد در مورد رویدادها هستند. به‌عنوان مثال، زمانی كه فردی به یك سازمان مراجعه و در ازای پرداخت مبالغی پول، خدمات یا كالاهایی را دریافت می‌كند، معامله‌ای اتفاق افتاده كه می‌توان آن را به‌عنوان «داده» توصیف نمود. چنین واقعیت‌هایی هرگز روشن نمی‌كنند كه آیا این سازمان به خوبی اداره می‌شود یا خیر، زیرا این داده‌ها به تنهایی معنی‌دار و هدفدار نیستند.
 
 
 
سازمان‌های نوین، معمولاً داده‌ها را در یك سیستم فناوری ذخیره می‌كنند. این داده‌ها توسط واحدهایی نظیر واحد مالی، حسابداری و بازاریابی به سیستم تزریق می‌شوند. پاسخگویی به نیاز مدیریت و دیگر بخش‌های سازمان به داده ها تاكنون برعهدة واحدهای مركزی اطلاعات سازمان بوده است، سازمان‌ها و شركت‌های مختلف، مدیریت داده‌ها را از نظر كمی برحسب ظرفیت، سرعت و هزینه ارزیابی می‌كنند، چه هزینه‌هایی برای بازخوانی یك واحد داده به مصرف می‌رسد؟ با چه سرعتی می‌توانیم داده را به سیستم منتقل كنیم؟ گنجایش سیستم چقدر است؟ وقتی نیاز به داده‌ها داریم آیا به موقع در اختیارمان قرار می‌گیرند؟ آیا نیازهای ما را تأمین می‌كنند؟
 
 
 
همه سازمان‌ها به انواع داده‌ها احتیاج دارند. نگهداری سوابق و بایگانی، نقطة كانونی فرهنگ داده به شمار می‌رود و مدیریت مؤثر داده‌ها در موفقیت آن‌ها نقش بسزایی دارد.
بعضی از سازمان‌ها به اشتباه فكر می‌كنند داده‌های بیشتر نسبت به داده‌‌های كمتر از حالت مطلوبتری برخوردارند و با استفاده از آن‌ها می‌‌توانند تصمیمات بهتری را اتخاذ كنند. این وضعیت به دو دلیل نادرست است: اول اینكه داده‌های زیاد، كار تشخیص داده‌های لازم و درك آن‌ها را دشوار می‌كند. دلیل اساسی‌تر اینكه داده‌های فاقد معنی قابل استفاده‌اند. یعنی تنها بخشی از واقعیت را نشان داده و از هر نوع قضاوت، تفسیر و مبنای قابل اتكا برای اقدام مناسب، تهی هستند. داده‌ها را می‌توان مواد خام عناصر مورد نیاز برای تصمیم‌گیری به شمار آورد، چرا كه نمی‌توانند عمل لازم را تجویز كنند. داده‌ها نشانگر ربط، بی‌ربطی و اهمیت خود نیستند، اما به‌هرحال برای سازمان‌ها و مخصوصاً سازمان‌های بزرگ اهمیت زیادی دارند. 
 
 
 
 
2-2-2-2) مفهـوم اطلاعات: دومین سطح مدیریت دانش را اطلاعات تشكیل می‌دهد. این سطح، داده‌های كمی خلاصه شده را در بر می‌گیرد كه گروه بندی، ذخیره، پالایش و سازماندهی شده‌اند تا بتوانند معنی‌دار شوند. این داده‌ها هم دانش را نشان نمی‌دهند. آن‌ها نشانگر آغاز مدیریت اطلاعات هستند، اطلاعاتی كه مدیر می‌تواند به‌كارگیرد تا كاری بیش از پردازش مراودة فردی انجام دهد. اطلاعات غالباً تشكیل اعداد و ارقام، كلمات و گزاره‌های انباشته شده را به خود گرفته و معنایی را ارائه می‌كند كه بزرگتر از آن چیزی است كه از داده‌های خام مكشوف می‌گردد. ولی نظریه‌پردازان و دست‌اندركاران دانش همگی بر این باورند كه این اطلاعات است و نه دانش (رادینگ، 1383، 39).
2-2-2-3)  مفهـوم دانش: پیچیدگی مفهوم دانش باعث شده است كه دیدگاه‌های مختلفی در خصوص آن شكل بگیرد. رادینگ معقتد است كه برای برخی، دانش سازمانی فرزانگی است كه نتیجه یادگیری و تجربه است. برای برخی دیگر دانش سازمانی فقط یادگیری، یا فقط تجربه است، برای برخی دیگر دانش سازمانی، اطلاعات یا داده می‌باشد.
 
دانش، فراتر از داده‌ها و اطلاعات است. تراگل ، دانش را اینگونه تعریف نموده است:
دانش ═ اطلاعات در زمینه +  درك مسئله
 
 
 
اكثر مردم، به‌طور شهودی فكر می‌كنند كه دانش، وسیع‌تر، عمیق‌تر و غنی‌تر از داده‌ها و اطلاعات است. مردم معمولاً هنگام گفت و گو دربارة صاحبان  دانش، تصویر كسانی را كه ارائه می‌دهند كه در زمینه‌ای خاص دارای اطلاعاتی زیاد، عمیق و قابل اعتماد بوده و اشخاصی هوشمند و تحصیل كرده‌اند. مردم لفظ دانشمند یا دانشور را برای یادداشت، كتاب راهنما و یا پایگاه‌های اطلاعاتی به كار نمی‌برند حتی اگر این موارد به‌وسیله افراد صاحب دانش تدوین شده باشند (داونپورت و پروساك، 1379، 28). داونپورت و پروساك در مقاله ای با عنوان «اصول مدیریت دانش» دانش را این‌گونه تعریف كرده‌اند:
 
دانش عبارت است از اعتقاد و باوری كه منجر به افزایش توان بالقوة پدیده‌ها برای اقدامات و تصمیمات اثربخش می‌شود. در این تعریف چند نكته اساسی نهفته است: اول اینكه دانش الزاماً موجب اثربخش شدن اقدامات و تصمیمات نمی‌شود، و این اثربخشی تابع عوامل مختلفی است. دوم اینكه، در این تعریف، پدیده ممكن است فرد، گروه یا سازمان و حتی جامعه باشد. سوم اینكه، دانش در درون افراد نهفته است و لذا از اطلاعات و داده متمایز می‌گردد. مطابق این تعریف، دانش به اطلاعاتی گفته می‌شود كه از طریق فرایندهایی مثل ژرف اندیشی و تبادل نظر و یادگیری در ذهن افراد و یا گروه‌ها پردازش شده است لذا با اطلاعات مادة خام ایجاد دانش است كه ممكن است در كتاب‌ها، گزارشات، فایل‌‌های كامپیوتری و ... جای گرفته باشد (Alavi, 2000:115).
 
 
 
 
 
فهرست                                                                                                                   

فصل دوم: ادبیات و مبانی نظری مدیریت دانش

2-2 مدیریت دانش
2-2-1 مقدمه 42
2-2-2 تعاریف مفهوم داده، اطلاعات، دانش 43
2-2-2-1 مفهوم داده 43
2-2-2-2 مفهوم اطلاعات 44
2-2-2-3 مفهوم دانش 44
2-2-3 طبقه‌بندی انواع دانش 45
2-2-3-1 دانش از نظر نوناكا 46
2-2-3-2 دانش از نظر جورنا 46
2-2-3-3 دانش از نظر ماشلوپ 47
2-2-3-4 دانش از نظر لیدنر 48

2-2-4 عناصر و ویژگی‌های دانش 48

2-2-4-1 عناصر دانش 49
2-2-4-2 ویژگی‌های دانش 50
2-2-5 دانش آفرینی در سازمان 53
2-2-6 تعریف مفهومی مدیریت دانش 56
2-2-7 منشأ و چگونگی شكل‌گیری مدیریت دانش 57
2-2-8 اصول مدیریت دانش 61
2-2-9 اهداف مدیریت دانش 63

2-2-10 تئوری‌های مدیریت دانش 64

2-2-10-1 تئوری‌های مدیریت دانش جامع 64
2-2-10-2 تئوری‌های مدیریت دانش تیمی 66
2-2-10-3 تئوری‌های مدیریت دانش جامعه‌گرا 67

2-2-11 مؤلفه‌های مدیریت دانش 68

2-2-12 مدل‌های مدیریت دانش 69

2-2-12-1مدل بویست 71
2-2-12-2 مدل شش بعدی 72
2-2-12-3 مدل نوناكا 73
2-2-12-4 مدل رن جانسون 76
2-2-14-5 مدل استیوهالس 77
2-2-13 موانع مدیریت دانش 79

2-2-14 تحقیقات انجام شده در ارتباط با مدیریت دانش 82

2-2-14-1 پژوهش گلد 82
2-2-14-2 پژوهش موهرمان 83
2-2-14-3 پژوهش ریگانز و مك اویلی 84
منابع