سبب شناسی یا اتیولوژی (Etiology) به معنای شناخت علت یا علل پدیده‌ها است. اختلال افسردگی اساسی یا اختلال افسردگی ماژور (Major Depressive Disorder) یا به اصطلاح دیپ‌رِیشِن، اختلالی است که دو مشخصهٔ اصلی آن، داشتن حالت پریشانی در وضعیت‌ها و موقعیت‌های مختلف و بی علاقگی نسبت به انجام فعالیت‌هایی که قبلا برای فرد لذت بخش بوده به مدت حداقل دو هفته می‌باشد.[۱] افسردگی معمولاً همراه با علائمی مثل عدم اعتماد بنفس، اختلالات خواب، اختلالات خوردن، خستگی، بی‌حالی و احساس درد بدون دلیل می‌باشد. ما در این پایان نامه به بررسی سبب شناسی اختلال افسردگی اساسی بصورت کامل و جامع می پردازیم. همچینین مدل ها و نظریه های اختلال افسردگی اساسی بیان خواهند شد.

 

 

 

 

 

فهم روان پويشي افسردگي که توسط زيگموند فرويد آغاز و توسط کارال آبراهام گسترش يافت، ديدگاه کلاسيک افسردگي شناخته مي شود. اين نظريه چهار نکته کليدي دارد: (1)- اختلال در روابط مادر– کودک در مرحله دهاني رشد (18- 10 ماه اول زندگي) موجب آسيب پذيري درمقابل افسردگي مي گردد. (2)- افسردگي مي تواند مربوط به فقدان واقعييا خيالي شيء محبوب باشد. (3)- درون فکني شيء از دست رفته يک مکانسيم دفاعي درگير در مقابله با ناراحتي مربوط به فقدان شئ است. (4)- چون شئ از دست رفته تركيبي از احساس عشق و نفرت در بازمانده ايجاد مي كند، احساس خشم ممكن است به درون شخص معطوف گردد (سادوک و سادوک،2003؛ ترجمه پورافکاري، 1385).

 

 

 


ملاني كلاين افسردگي را تظاهر پرخاشگري نسبت به افراد مورد علاقه تعبير كرد چيزي كه عمدتاً برداشت فرويد بود. ادوارز بيبرينگ ، افسردگي را تنش ناشي از خود ايگو، تلقي مي كرد تا بين ايگو و سوپرايگو. او افسردگي را پديده اي مي-دانست كه وقتي شخص از تضاد بين آرمان هاي بالاي خود و واقعيت موقعيت خود آگاه مي گردد، ظاهر مي شود. اديت ياكوسون حالت افسردگي را به حالت كودكي درمانده و فاقد نيرو كه مقهور پدر و مادر دستور دهنده است، تشبيه كرد. سيلوانو آريتي  مشاهده كرد كه افراد افسرده زندگي خود را براي فردي ديگر گذرانده اند تا براي خود. او فردي را كه بيماران افسرده براي او زيسته اند، ديگري غالب  ناميد كه ممكن است يك اصل، آرمان، موسسه يا يك فرد باشد. 

 

 

 


وقتي بيمار درمي يابد كه شخص با آرمان مزبور، هرگز به گونه اي كه انتظارات بيمار برآورد شود پاسخ نخواهد داد، افسردگي ظاهر مي شود. تصور هينزكاهوت از افسردگي كه از نظريه افسردگي خود ريشه گرفته است بر اين فرض متكي است كه خود در حال رشد، نيازهايي دارد كه بايد توسط والدين برآورده شده و احساس مثبت احترام به نفس و منسجم بودن به كودك بدهد. اين نياز ها مشتملند بر تحسين، اعتماد بخشيدن، تصديق و آرماني كردن. وقتي ديگران اين اعمال را انجام نمي-دهند، فقدان شديد احترام به نفس ظاهر شده و به صورت افسردگي خودنمائي مي كند (سادوک و سادوک، 2003؛ ترجمه پورافکاري، 1385). جان بالبي متعقد است كه آسيب ديدگي اوليه و جدائي تروماتيك در كودكي زمينه ساز افسردگي است. گفته مي شود كه فقدان هاي بزرگسالي، تجربه فقدان در كودكي را احيا كرده و زمينه دوره هاي افسردگي را فراهم مي كند (سادوک و ساروک، 2003؛ ترجمه پورافکاري، 1385).

 

 

 

 

 


فهرست مطالب
تعریف نظری اختلال افسردگی اساسی
تعریف عملیاتی اختلال افسردگی اساسی
مقدمه    12
افسردگی    12
تاریخچه افسردگی    12
اختلال افسردگی اساسی    13
شیوع    16
سبب شناسی اختلال افسردگی اساسی    17
عوامل زیست شناختی    17
عوامل نوروشیمیایی    18
عوامل روان پویشی    19
عوامل یادگیری    20
نظري های افسردگی    20
نظريه شناختی    20
نظریه اصالت وجودی    21
عوامل شخصیتی    22
مدل رفتاری لوینسون    23
مدل خویشتن داری رم    24
مدل شناختی بالینی بک    25
نظریه شیکه تداعی    29
مدل دزماندگی آموخته شده
مدل تکرار غیرارادی خودنظم بخش
مدل سبک های پاسخی به افسردگی
مدل شناختی جدید بک از افسردگی
مدل زیرسیستم های شناختی متعامل
پیشینه ی پژوهش در مورد اختلال افسردگی اساسی
تحقیقات انجام شده اختلال افسردگی اساسی در داخل کشور
تحقیقات انجام شده اختلال افسردگی اساسی در خارج کشور
نتیجه گیری