هدف از این پایان نامه اهمیت خودپنداره و تشریح نظریه های خود و خودپنداره می باشد.

 

 

 

مارک و مایکل  (2013) معتقدند، يکي از اصول بهداشت رواني خودشناسي است. زيرا پندار فرد از شخصيت خود تا اندازه ی زيادي تصور او را نسبت به محيط اطرافش تعيين مي کند. خودپنداره اهمیت زیادی در بهداشت روان فرد دارد زیرا درک خود، تعیین کننده ی تصور فرد راجع به محیطش می باشد. اگر تصور از خود، مثبت و متعادل باشد، شخص دارای سلامت روان است و اگر تصور از خود، منفی و نامتعادل باشد، شخص از لحاظ روانی، سالم شناخته نمی شود. عبارت خودپنداره به عوامل ارزشمندی، همچون خشنودی از زندگی، علاقه به خود و خود ارزشمندی مرتبط است و به صورت مجموعه ای از گرایش ها به خود تعریف شده است، که نگرش ها و رفتارهای خود فرد را توصیف و ارزیابی می کند. خودپنداره تحت تأثیر عوامل متعددی، متحول می شود. بازخورد دیگران به ویژه والدین، تعامل های اجتماعی، ارتباط کودک و زمینه های محیطی از جمله عواملی است که مورد بحث بسیاری از مؤلفان می باشد (دان  و همکاران، 2009). 

 

 

 

به نظر مازلو در همه ی انسان ها تلاش یا گرایش فطری برای تحقق خود وجود دارد. به عقیده ی وی انگیزه ی آدمی به سبب نیازهای مشترک و فطری است که، در سلسله مراتبی از نیرومندترین تا ضعیف ترین نیازها قرار می گیرد. این نیازها عبارتند از: 1- نیازهای جسمانی یا فیزیولوژیکی؛ 2- نیازهای ایمنی؛ 3- نیاز به محبت و احساس تعلق؛ 4- نیاز به احترام؛ 5- نیاز به تحقق خود که به صورت نردبانی پیش می رود تا به پنجمین و نیرومندترین نیاز یعنی تحقق خود می-رسد. به نظر مازلو خواستاران تحقق خود، نیازهای سطح پایین ترشان را یعنی نیازهای جسمانی، ایمنی، محبت و احترام را برآورده ساخته اند. آن ها الگوی بلوغ، پختگی و سلامتند و با حداکثر استفاده از قابلیت ها و توانایی-هایشان، خویشتن را تحقق می بخشند.

 

 

 

 

اساس نظریه ی آدلر بر این فرض استوار است که انسان، در اصل بوسیله ی عوامل اجتماعی برانگیخته می شودنه عوامل بیولوژیک. به عقیده ی وی ادراک فرد از خود و شیوه ی زندگی اش به علت وجود احساس حقارت، گاهی برایش ناکام کننده است. احساس حقارت، فرد را به تقویت خویشتن پنداری و تحقق نفس خویش وادار می کند. تغییر در مقاصد و آگاهی های فرد، موجب تغییر در الگوهای رفتاری گردیده و فرد با رها کردن یأس خود، امیدوار شده و خودپنداره ی مثبت را شکل می دهد. نظریه شخصیت آدلر، دیدگاهی اجتماعی و غایت  نگر است که انسان را موجودی خلاق، مسئول و در حال پیشرفت می داند. عقیده ی زیربنایی این نظام آن است که رفتار، معمولا ندانسته به وسیله ی تلاش-هایی هدایت و کنترل می شود که درصدد جبران احساس حقارت هستند (پروین و جان، بدون سال؛ ترجمه ی محمد جعفر جوادی و پروین کدیور، 1386: 148). 

 

 

 

 

 

 

فهرست مطالب
تعریف نظری خودپنداره
تعریف عملیاتی خودپنداره
-    2-2-4- خودپنداره    2
2-2-4- 1- ماهیت خودپنداره    2
2-2-4-2-تاریخچه ی خودپنداره    5
2-2-4-3 علل پیدایش پدیده خود و خودپنداره    7
2-2-4-4-تعریف خودپنداره    10
2-2-4-5-دیدگاههای نظری در مورد خود و خودپنداره    15
2-2-4-5- 1- نظریه ی راجرز خود و خودپنداره    15
2-2-4-5-2-نظریه ی مازلو خود و خودپنداره    19
2-2-4-5-3-نظریه ی آدلر خود و خودپنداره     20
2-2-4-5-4-نظریه ی کوپراسمیت خود و خودپنداره    21
2-2-4-5-5-نظریه ی آلپورت خود و خودپنداره    23
2-2-4-5-6-نظریه ی ویلیام جیمز خود و خودپنداره    23
1)    خودپندارهی بنیادی     24
2)    خودپندارهی ناپایدار ( گذرا):    24
3)    خودپندارهی اجتماعی    25
4)    خودپندارهی آرمانی    26
2-2-4-5-7-دیدگاه اسلام    28
2-2-4-5-8-سایر دیدگاهها    29
1)    ديدگاه اجتماعی    29
2)    ديدگاه شناختی    30
3)    ديدگاه شناختی اجتماعی    30
2-2-4-6- خودپنداره و عزت نفس    31
2-2-4-7- انواع خودپنداره    33
2-2-4-8- تفاوتهای جنسی در تصویر بدنی    36
2-2-4-9- عناصر خودپنداره    37
ساراسوت خودپنداره را دارای شش بعد زیر میداند:    38
2-2-4-10- تأثیرات خودپنداره بر رفتار    39
-    2-3- پیشینهی پژوهشی    41
2-3-1- تحقیقات انجام شده در خارج از کشور    41
2-3-2- تحقیقات انجام شده در داخل کشور    45

منابع و مآخذ
منابع فارسی    
منابع انگلیسی